تبریک
میلاد باسعادت امام حسن عسکری (علیه السلام)برمولایمان صاحب الزمان (روحی له الفداء)ومسلمین جهان مبارک امیدکه ازشهداءدررکاب شان باشیم
میلاد باسعادت امام حسن عسکری (علیه السلام)برمولایمان صاحب الزمان (روحی له الفداء)ومسلمین جهان مبارک امیدکه ازشهداءدررکاب شان باشیم
میلاد باسعادت باب الحوائج موسی ابن جعفر(علیه السلام)بربرشیعیان مبارک
توجه توجه !!بصیرت درامور سیاسی شرط اول ولایت مداری است .سخنرانی اخیررهبرعزیزمان هم راه رانشانمان داد،هم غافلان راتلنگری بود وهم ازتشکرایشان ازشرکت
درراهپیمایی که وظیفه مان بود خجالت زده شدیم .ازخط خارج شده ها بدانند بجایی پیشنهادآشتی ملی !اول عذر خواهی کنیدازآن همه خسارت وارده به انقلاب وملت،بعد طلب آشتی کنید .
شب جمعه است وشب زیارتی آقایمان اباعبدالله(علیه السلام)ازخدا می خواهیم قسمت ما هم این زیارت بشود دلمان گرفته ازبی لیاقتی مان ،مخصوصا وقتی این روایت رامی خوانیم «امام صادق(ع)در دیدار با یکی از اصحاب برجسته اش به نام ( ابان بن تغلب ) ، از وی می پرسد:ای ابان:
کی به زیارت قبر حسین رفته ای ؟
ابان - مدتی است طولانی که به زیارتش نرفته ام.
امام - سبحان الله…تو از بزرگان و روسای شیعه هستی ودر عین حال، حسین(ع) را رها کرده و به زیارتش نمی روی؟.»(کامل الزایارات ،ص331)
فاطمه در تاریخ می درخشد
او یگانه الگوی زن مسلمان و مقتدای هر زن در راه رسیدن به کمال و فضیلت است. او همیشه توجه به باطن واقعیات داشت و به ماورای این جهان می اندیشید و برای کسب رضایت الهی حرکت می کرد. او به ظواهر و جلوه های دنیا بی اعتنا و خود را از حصار جاذبه های آن آزاد ساخته بود. نمونه ذیل نمایشگر زهد شکوهمندانه فاطمه(س) در تاریخ است:
چون آیه 43 و 44 سوره حجر بر پیامبر وحی شدرسول حق از این خبر آنقدر گریست که یاران بر اشکهای پیامبر(ص) گریه کردند، در حالی که آنها نمی دانستند جبرئیل چه چیز را بر پیامبر نازل کرده است. تأثر شدید پیامبر(ص) باعث می شد که کسی نتواند علت آن را بپرسد. تنها کسی که می توانست از پیامبر(ص) رفع نگرانی و تألم بنماید دخترش فاطمه(س) بود. یکی از اصحاب به دنبال فاطمه(س) رفت، زیرا می دانستند پیامبر(ص) با دیدن فاطمه(س) شادمان می شود. وقتی آن شخص در زد، فاطمه مشغول کار خانه بود و آیه «ما عنداللّه خیر و ابقی»(قصص ،60) «آنچه نزد خداست جاوید و باقی است» را زمزمه می کرد.
وقتی که فاطمه(س) از نگرانی و گریه پدر خبردار شد، چون نمی توانست تأثر پدر را تحمل کند، جهت رفع نگرانی و تسلی قلب محزون پیامبر(ص) با عجله در حالی که چادر وصله داری بر سرش بود از خانه بیرون آمد. چشم سلمان که به آن چادر افتاد گریه کرد و گفت چقدر جای افسوس و اندوه است که دختران قیصر و کسرا در لباس حریر باشند و دختر محمد در چادر وصله دار.
فاطمه چون به محضر رسول خدا(ص) شرفیاب شد، عرض کرد، سلمان از چادرم تعجب کرد. قسم به خدا که تو را به رسالت برگزید فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها در رابطه با امرار معاش از آن استفاده کرده و شبها برای استراحت روی آن می خوابیم و متکای ما از لیف پر شده است.
پیامبر(ص) به سلمان فرمود:
فاطمه دخترم، در میان بزرگان تاریخ می درخشد.(بحار الانوار،ج43،ص88)
رهبر معظم انقلاب برای انقلابی بودن پنج شاخص برمی شمارند که هر یک از این شاخص ها خود به محورهایی تقسیم می شود. شاخص اول “پایبندی به مبانی و ارزش های اساسی انقلاب” است که به محورهایی مانند پایبندی به اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی، محور بودن مردم، اعتقاد به پیشرفت، تحوّل، تکامل و تعامل با محیط در کنار پرهیز از انحراف ها ، حمایت از محرومان، پرهیز از عمل گرایی افراطی تقسیم می شود.
رهبر معظم انقلاب شاخص دوم را “هدفگیری آرمان های انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها” بر می شمارند و بر ” پرهیز از تنبلی و محافظهکاری و ناامیدی"، “تسلیم نشدن در برابر فشارها” و “حرکت به سمت پیشرفت و رضایت ندادن به وضع موجود” تاکید می کنند.
شاخص سوم “پایبندی به استقلال همهجانبه کشور” است که در این باره رهبر انقلاب به استقلال سیاسی، استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی و استقلال امنیّتی اشاره می کنند.
“حسّاسیّت در برابر دشمن” شاخص دیگری است که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره و بر شناخت دشمن، علت یابی حرکات دشمن، آماده بودن برای مقابله با دشمن، اعتماد نکردن به دشمن و تبعیت نکردن از دشمن (جهاد کبیر) تاکید می کنند.
شاخص دیگر مورد نظر رهبر معظم انقلاب ” داشتن تقوای دینی و سیاسی” است.
دهه فجربرطلاب عزیز مبارک توجه طلاب به رهنمودهای امام خمینی (ره)ضروری است
امام خمینی (ره) رسالت مهم خود و حوزویان را در راستای تداوم رسالت پیامبران و امامان معصوم میدیدند. ایشان که چهرهای برجسته و محبوب در میان مجتهدان زمان خود محسوب میشدند، در رابطه با جامعیت رسالت روحانیت فرمودند: «روحانیون مظهر اسلامند، اینها مبین قرآنند، اینها مظهر نبی اکرمند.»
«حوزههای روحانیت محل تدریس و تعلیم و تبلیغ و رهبری مسلمانان است … جای آنهاست که امانتدار و جانشین پیغمبران هستند. محل امانت داری است و بدیهی است که امانت الهی را نمیتوان به دست هر کس داد.»
نقش هدایتگری حوزههای علمیه و روحانیت از نظر امام خمینی این گونه عنوان شد: «روحانیین که مربی انسانها هستند، به جای انبیاء نشستهاند، مبعوث از طرف انبیاء هستند.» «آقایان علمای اعلام مسئولیتشان زیاد است. چنانچه شغلشان از همه شریفتر است. شغل، شغل انبیاء است و مسئولیت، مسئولیت انبیاء»
امام حسین علیه السلام قبل از شهادت سفارش های لازم را به زینب نمود و پرستاری نهضت را به او واگذار کرد و او را به صبرو بردباری امر نمود و به میدان با قلبی محکم و بی هراس ازآینده نهضت، حرکت کرد. زینب نیز پرچم پرافتخار حسین را بر دوش گرفت و نگذاشت این پرچم الهی بر زمین افتد و با اقتدار وشهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده در برابر امیر خون آشام کوفه و شاه پلید شام لعنة الله علیهما ایستاد و با سخنرانی های جاودانه اش زندگی را در کامشان تلخ ساخت. راستی چه رادمردی است این زن، که با آن همه مصیبت های سخت که هر یک کوهی را به لرزه درمی آورد و انسان را مضطرب و از خودبی خبر می سازد، در برابر سنگدل ترین و تندخوترین و تبهکارترین انسان روی زمین، آن سان با کبر و مناعت برخورد می کند که همه را به شگفتی وامی دارد.
ابن زیاد که آن همه کبر و بی اعتنایی را از یک زن رنج کشیده وبا تمام وجود ماتم زده می بیند، انگشت حیرت به دهان می گیرد ومی خواهد او را کوچک شمارد، با تکبری انتقامجویانه رو به حضرت کرده می گوید: خدای را شکر می کنم شما را رسوا ساخت و مردانتان را کشت و سخنانتان را دروغ گردانید! زینب با عظمت و شموخ،نگاهی تحقیرآمیز به آن سرکش بی نام و نسب می کند و فریادبرمی آورد که: «الحمد لله الذی اکرمنا بنبیه صلی الله علیه وآله و سلم و طهرنا من الرجس تطهیرا… انما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمد لله ». سپاس خدای را که ما را با انتساب به پیامبرش گرامی داشت و ازآلودگی و ناپاکی دور ساخت. و همانا شخص تبهکاری (چون تو) رسوامی گردد و بدکار و پلید دروغ می گوید و خدا را شکر که آنان غیراز ما هستند. ابن زیاد که منتظر چنان جواب تندی نبود، از او می پرسد: کار خدایت را درباره خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت زینب با همان سربلندی و مناعت می فرماید: «و الله مارایت الا جمیلا، اولئک قوم کتب علیهم القتل فبرزوا الی مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم فتختصمون عنده…» به خدا قسم جز نیکی و زیبایی ندیدم.آن ها قومی بودند که خداوند کشته شدن در راهش را بر آنان نوشته بود و لذا با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند ولی به زودی خداوند تو و آنان را در یک جا گرد آورد تا در پیشگاهش محاکمه شوید. من هر گاه این قسمت از سخن زینب را به یاد می آورم، در برابرآن همه عظمت و بزرگواری، آن قدر احساس شرمساری و حقارت می کنم که این زینب پس از آن همه مصیبت، چون در راه خداست همه را جمیل و زیبا می بیند و ما در برابر کوچک ترین اذیت و آزاری بی تاب وزبون می شویم و چقدر فاصله است میان آسمان عظمت زینب و دنیای پست دنیاخواهان.
اصول کلی جمایت ازمظلوم
1.بررسی مفهوم ظلم
ظلم در لغت به معنی تاریکی و یا شکافی است که در زمین به وجود می آید. (راغب اصفهانی ، ص315) و در اصطلاح، هر نوع عملی که به نحوی حقّی را ضایع می کند را شامل می شود،بدین جهت محروم کردن ملّتها از استیفای حقوقشان و کشانیدن آنها به راهی که موجب از دست دادن ارزشهایشان می شود، ظلم محسوب می شود.(عمیدزنجانی،1373،ج3،ص820)
2.اصول کلی حمایت ازمظلومین ازمنظرقرآن
از بدو پیدایش دین مقدس اسلام،مبارزه باظلم وحمایت ازمظلوم مورد تائید و تاکید شارع مقدس بوده است ،دین اسلام برای حمایت ازمظلومین مهم ترین هدف رااحقاق حقوق مظلومین می داند،چنانچه امیرمؤمنان علی(علیه السلام)در سخن خود با خدای خویش، او را شاهد میگیرددرمبارزه باظالمین ،هدفی جز احقاق حقوق مظلومان و ستمدیدگان نداشته است. ایشان بهپیشگاه الهی چنین نجوا میکند:
«خدایا تو میدانی که جنگ و درگیری ما برای بهدست آوردن قدرت حکومت دنیا و ثروت نبود، بلکه میخواستیم نشانههای حق و دین تو را بهجایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمینهای تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیدهات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموششده تو بار دیگر اجرا شود.» (نهجالبلاغه، خطبه 131)جهت رسیدن به هدف بایداصولی رادرنظرگرفت ،قرآن کریم درآیات متعددی این اصول رابزشمرده ازجمله:
2.1.اصل وجوب حمایت ازمظلومین
یکی از اصول اساسی مکتب اسلام،وجوب حمایت از مظلومان بدون توجه به نژاد، رنگ و دین است.
ازدیدگاه اسلام «لاتَظلِمون ولاتُظلَمون»(بقره،279)، به عنوان یک اصل، مورد پذیرش قرارگرفته است ،پذیرش و سازش با ظلم و ستم دراسلام جایی ندارد،برهمین اساس ؛فقهای اسلام ،مسلمانان راموظف به حمایت ازمسلمانان مظلوم جهان می دانند،چنانچه امام خمینی (رحمه الله)می فرماید:« دفاع از مملکت اسلامی، دفاع از نوامیس مسلمین از واجبات شرعیه الهیه ای است»(خمینی،1378،،ص182)
قرآن كريم، كسانى را كه نسبت به كمك و يارى ستمديدگان، سكوت و بى تفاوتى اختيار كرده اند و قيام نمى كنند، سرزنش و ملامت نموده، مورد سؤال قرار مى دهد و می فرماید: « وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْية الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً »(انفال،2)؛ چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شده اند، پيكار نمى كنيد همان افراد (ستمديده اى) كه مى گويند : خدايا ! ما را از اين شهر كه اهل آن، ستمگرند، بيرون ببر و براى ما از طرف خود، سرپرست قرار ده و براى ما از طرف خود، يار و ياورى تعيين فرما.وهمچنین روایات متعددی به این وجوب حمایت ازمظلومین تاکیدکرده اندچنانچه درروایت است:
قال الصادق (علیه السلام)«مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم»(کلینی،1365،ج2،ص164)امام صادق (علیهالسلام) به نقل از رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمودند: کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد او از آنان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست.
بنابراین، نظام اسلامی با توجه به اصل عدم مداخله در امور ملتها، با استفاده از حقوق اسلامی مسلمانان مظلومین را مورد حمایت معنوی و مادی خود قرار می دهد.
.2.2.اصل عدم تمایل به ظالم
توجه به آموزه های قرآن کریم که همیشه بر ضرورت ظلم زدائی و ظلم ستیزی از جامعه بشری تاکید داشته اهمیت ویژه ای داردوبرای ظلم هیچ گونه جائی در نظام آفرینش قائل نشده است.
ازدیدگاه اسلام وظیفه ظلم زدائی ،مسئولیت اجتناب ناپذیر مسلمین است،یکی ازموارد ظلم ستیزی ویاری مظلوم تمایل نداشتن به ظالمین است،چنانچه خداوندمتعال،می فرماید:« وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ»(هود،113)؛و به كسانى كه ستم كردهاند متمايل نشويد كه آتش [دوزخ] به شما مىرسد و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود و سرانجام يارى نخواهيد شد.
مفسرین درذیل این آیه کریمه روایتی بیان کرده اند که دلالت برنهی تمایل واعتماد به ظالمین دارد.علامه طباطبایی درتفسیراین آیه می فرماید:« رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:اين آيه مرا پير كرد»، و دلالتش بر نظر ما از اين باب است كه اين آیه بطورى كه بر هيچ متدبرى پوشيده نيست، ظهور در اين دارد كه اعتماد به كفار ستمگر، طغيان است طغيانى كه دنبالش فرا رسيدن آتش حتمى است، آن هم فرا رسيدنى كه ناصر و دادرسى با آن نيست، و اين همان انتقام الهى است، كه به بيان گذشته ما عاصم و بازدارندهاى از آن نيست.(طباطبایی،1362،ج2،ص242)
بر همین اساس کسانی که ظالم نباشند،اما؛ ظلم ستیزی نکنند،جایگاهی همانند ظالمین دارند،چنانچه ؛امام حسین (علیه السلام)می فرماید: «مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدٍ وَ الْمُسَيَّبِ بْنِ نَجَبَةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَالٍ وَ جَمَاعَةِ الْمُؤْمِنِينَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ»(مجلسی،1362،ج44،ص381)
نامه امام حسین (علیه السلام) به كوفيان پس از نزول در سرزمين كربلا] بسم اللَّه الرحمن الرحيم از حسين بن على به سليمان بن صرد، مسيب بن نجبه، رفاعة بن شداد، عبد اللَّه بن و ائل و گروهى از مؤمنين. اما بعد؛ براستی می دانيد كه پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله در زمان زندگى خود فرمود: كسى كه حاكم ستمكاری را كه حرام خدا را حلال بداند، عهد و پيمان خدا را بشكند، مخالف سنت رسول خدا باشد، در ميان مردم با گناه و عدوان رفتار نمايد، ببیند اما گفتار و رفتار خود را تغيير ندهد خدا حق دارد كه وى را هم در جايگاهى نظير جايگاه او داخل كند.
.2.3.اصل مبارزه با ظالمین
قرآن کریم مبارزه با استکبار که بزرگ ترین خطر در حیات سیاسی ملت ها است و با زورگوئی، تمامی امکانات و نیروها و ارزش های بشری را در خدمت هواهای نفسانی و خواسته های شیطانی فرد و یا گروه خاصی قرار می دهد راوظیفه اصلی همه انبیاء در طول تاریخ می داندوآنان رابه برپایی عدل امرمی کند چنانچه ؛می فرماید:« لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ»(حدید،25)ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکست ناپذیر است.
بر همین اساس مبارزه با ظالم یک اصل قرآنی است چنانچه مقام معظم رهبری می فرماید: «مبارزه با فساد، ظلم و زورگويى جزو اصول ماست»(بیانات رهبری،14/3/1381)
امام خمینی(رحمه الله )این اصل را یک اصل ارزشی می داند و در این مورد می فرماید:« پیغمبر هم شهید داد، انبیاء هم همین طور، سیره انبیاء بر این معنا بوده است، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می کردند با طاغوت…ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد.»(بیرکی داستانی،1380،ص27)
قرآن کریم حمایت ازمظلومین راعامل تحرک مسلمانان به سوی ظلم زدایی می داندومی فرماید:«وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً» .(نساء،75)چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شدهاند پيكار نمىكنيد؟، همان افراد (ستمديدهاى) كه مىگويند خدايا ما را از اين شهر (مكه) كه اهلش ستمگرند بيرون ببر و براى ما از طرف خود سرپرست قرار بده. و از براى ما از طرف خود يار و ياورى تعيين فرما.
وجه دعوت به جهاد در آیه ذکر شده وهم چنین آیات مشابه این آیه، مبارزه با ظالم و حمایت ازمظلوم است، چنانچه درتفسیربیان شده: چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكان مظلوم و بىدفاعى كه در چنگال ستمگران گرفتار شدهاند مبارزه نمىكنيد آيا عواطف انسانى شما اجازه مىدهد كه خاموش باشيد و اين صحنههاى رقت بار را تماشا كنيدمستضعف درآیه با ضعيف فرق روشنى دارد، ضعيف كسى است كه ناتوان است،ولى مستضعف كسى است كه بر اثر مظالم و ستمهاى ديگران تضعيف گرديده است خواه اين تضعيف از نظر فكرى و فرهنگى باشد يا از نظر اخلاقى و يا از نظر اقتصادى و يا از نظر سياسى و اجتماعى و به اين ترتيب تعبير جامعى است كه تمام انواع استعمار را،در بر مىگيرد،سپس؛ براى شعلهور ساختن عواطف انسانى مؤمنان می فرماید: اين مستضعفان همانها هستند كه در محيطهايى خفقان بار گرفتار شده و اميد آنها از همه جا بريده است، لذا دست به دعا برداشته و از خداى خود مىخواهند كه از آن محيط ظلم و ستم بيرون روند.(مکارم شیرازی،1367،ج4،ص10)
بدین جهت؛ نظام جمهوری اسلامی ،باالهام ازاین دستورالهی مبارزه باظالمین راسرلوحه خویش قرارداده،چنانچه مقام معظم رهبری می فرماید:«جمهوری اسلامی با ظلم مخالف است، با ظالم مبارزه می کند، در مقابل زورگوئی و زیادهخواهی ظالمان و مستکبران هم با همهی وجود میایستد و عقبنشینی نمی کند.»(بیانات رهبری،23/7/1390)وهم چنین دربیانی دیگرمی فرماید«ملت ایران در دنیا به این شناخته شده كه با ظلم، با سلطهگری، با روابط ناسالم سلطهگری و سلطهپذیری در سیاست های بینالمللی، مخالف است؛(بیانات رهبری ،22/8،1383)
.2.4.اصل تالیف قلوب مظلومین
تالیف قلوب به معنای ارتباط پیدا کردن دلهاست. در اصطلاح فقهی عبات است از:حمایت اقتصادی به مسلمین ویا کفّار توسط پیامبر(ص)، امام(ع) و یا ولیّ امر مسلمین به منظور جلب آنان برای جهاد و اسلام و دفاع و کسانیکه بدین طریق مورد حمایت قرار می گیرند را «مولفه قلوبهم» یا «مولفه قلوب» نامیده می شوند، و بدین دلیل به این گروه مولفه القلوب گفته می شود که رهبر و امام مسلمین با پشتیبانی و حمایت مالی جدّی آنان، دلشان را نسبت به اسلام و مسلمین تالیف و پیوند می دهد و آنانرا برای دفاع از اسلام و یا مبارزه علیه دشمنان اسلام تشویق و دلگرم می سازد(اردبیلی،1413،ج8،ص159)
قرآن کریم درموردتالیف قلوب می فرماید:«اذکنتم اعداء فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا»(آل عمران،103)، هنگامی که شما با یکدیگر دشمن بودید، خداوند به وسیله نعمت اسلام، میان دلهای شما تالیف و پیوند قرار داد و همه برادر گشتید.
وهم چنین در جای دیگر می فرماید:«لواتفقت ما فی الارض جمعیاً ما الّفت بین قلوبهم ولکن اللّه الّف بین قلوبهم»؛ (انفال ،63)ای پیامبر اگر تمام آنچه را در روی زمین است مصرف می کردی نمی توانستی آن چنانکه خداوند بواسطه اسلام میان دلهای مردم الفت و تالیف و پیوند داد، تالیف و پیوند دهی.
بنابرآن چه که ازآیات قرآن می توان استفاده کرد، تالیف قلوب هرکسی که موجب شوکت و عظمت اسلام باشد، جایز است و اختصاص به کافر یا مسلمان، فقیر یا غنی ندارد، چنانکه اختصاص به زمان حضورامام زمان ندارد و در همه حال مطرح می باشد.
چنانچه محقّق اردبیلی می نویسد:« جهاد دفاعی در زمان غیبت نیز مطرح بوده و بنابر آن واجب است که سهمی از زکات را به عنوان تالیف قلوب برای تقویت مسلمینی که در برابر مشرکین مورد هجمه قرار می گیرند داده شود.»(اردبیلی،1413،ج8،ص158)وهم چنین مشهور فقهاء در این مورد قائل به عمومیت این اصل شده وگفته اند که اصل تالیف قلوب یک اصل عام بوده که شامل همه مصادیقش مانند کفار، منافقین، مسلمین ضعیف الایمان، مسلمانان مرزنشین، و… می شود و اختصاص به گروه خاصی ندارد،(بحرانی،بی تا،ج5،ص36) شهیدثانی در این مورد می نویسد: مولفه قلوب هم کفار را شامل می شود که عبارت از کسانی هستند که برای جلب آنان به جهاد و مبارزه، سهمی برایشان قرار داده می شود، و هم مسلمانان را شامل می شود، که البته مسلمانان خود بر چهار دسته تقسیم می شوند، اول آندسته از مسلمانان که به مشرکان و کفار، هم چشم داشته باشند، در این مورد تالیف قلوب می شوند تا کفار هم چشم آنان نیز راغب به اسلام شوند. دوم، آندسته از مسلمین که نیت و ایمانشان ضعیف است و در امر دین متزلزلند، اینان نیز تالیف قلوب می شوند تا شاید ایمانشان تقویت گردد و از تزلزل خارج شوند. و سوم آن دسته از مسلمین که در هم جواری محل جمع آوری زکات باشند و چهارم آن دسته از مسلمین که مرزنشین باشند، آنها نیز تالیف قلوب می شوند تا در دفاع و حراست از مرزها، قویتر و مصمم تر باشند(جبعی عاملی،1422،ص217 ) قرضاوی در این مورد می نویسد: «مولفه قلوبهم اعم از کافر و مسلمان دارای انواع و اقسام ذیل می باشد مربوط به مسلمانانی هستند که در مرزهای کشور زندگی می کنند، اینان نیز بدین طریق مورد حمایت قرار می گیرند تا در مقابل تجاوز احتمالی دشمن، تقویت شوند.» (قرضاوی ،1397،ج2،ص595)
امام خمینی نیز در این مورد می فرماید:« ظاهر این است که حکم تالیف قلوب درزمان ماباقی است»(خمینی،1390،ص336)ودربیانی دیگر
امام خمینی در پاسخ به ندای مظلومانه ملت فلسطین فرمودند: «اکنون که مسلمانان انقلابی و شجاع فلسطین با همّتی عالی و با آوای الهی از معراجگاه رسول ختمی مرتبت(ص) خروش بر آورده و مسلمانان را به قیام و وحدت دعوت نموده و در مقابل کفر جهانی نهضت نموده اند، با کدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بیدار انسانی می توان در این امر اسلامی بی تفاوت بود؟ اکنون که خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجد قدس را رنگین کرده است و در مقابل مطالبه حقّ مشروعشان از مشتی دغلباز، با مسلسل جواب شنیدند، برای مسلمانان غیرتمند عار نیست که به ندای مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردی خود را با آنان اظهار نکنند؟ باشد که فریاد همدردی آنان دولتها را بیدار کند که از قدرت عظیم اسلامی استفاده کرده و دست امریکای جهانخوار، این جنایتکار تاریخ را که از آن طرف دریاها به پشتیبانی ستمگران، دست پلید اسرائیل را می فشارد قطع کنند و خود و ملتهای مظلوم جهان را نجات دهند.» (بیرکی داستانی،1381،ص41)
البته ؛اگرچه برخی از فقها بر خلاف این نظر مشهور، تالیف قلوب را فقط شامل گروه خاصی می دانند ،اما، بایدگفت: که با توجه به قول مشهور که ذکرملاک در این اصل این باشد که امام و رهبر هر جامعه اسلامی می تواند در راستای مصلحت دین هرکس موردظلم قرارگیرد تحت عنوان تالیف قلوب به حمایت از آنها بپردازد، و قرار نیست که فقط برای این که مستقیماً در جهاد با کفار دیگر همراه مسلمین باشند بلکه برای دفاع از کیان اسلام و همچنین افزودن به شوکت و عظمت نام آن، می توان به حمایت اقتصادی از مظلومین پرداخت، بنابراین در تالیف قلوب مسلمان بودن و یا فقیر بودن شرط نیست بلکه ملاک اصلی اقتضای مصلحت مملکت اسلامی است.
.2.5.اصل تبری ازظالمان
تبرّی وتولی از موضوعات مهم اجتماعی و عاطفی اسلام و اصل تنظیم روابط مسلمانان با دیگران است، در فقه اسلامی به صورتی منسجم درمورد این دومسئله بحث شده است، بنابراین؛ تولّی و تبرّی یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبّت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه و جانشینان به حقّ آنها و مومنان پر کرده و در عین حال بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد. چنان که خداوندمتعال می فرماید«اللّه ولیّ الّذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النّور و الّذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النّور الی الظلمات»(بقره،257)
خداوند ولی مومنان است وآنان را از ظلمت وتاریکیها به سوی نور خارج میکند، واما اولیای کفار، طاغوت است که آنها را از نور به سوی ظلمت ها می کشانند.
بنابراین؛ بر همه مسلمانان جهان به عنوان جامعه بزرگ اسلام، واجب است که نسبت به کفار، منافقان، مستکبرین جهان، اعلام بیزاری کرده و از آنها دوری بجویند و در مقابل، دوستی مظلومان را به دل بگیرند و در سختیها به یاری آنها بشتابند،درتاکیداین اصل آیات متعددی بیان شده که مهم ترین آنه عبارتنداز:
-«قَدْکَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ»(ممتحنه،4)برای شما مومنان، ابراهیم و آنان که او با او بودند الگو و اسوه نیکویی هستند تا به آنها اقتدا کنید، آنان به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آن چه می پرستید به کلی بری و بیزاریم، ما مخالف و منکر شما هستیم و همیشه میان ما و شما بغض و کینه و دشمنی حاکم خواهد بود تا آن گاه که به خدای یگانه و بی همتا ایمان بیاورید.
- مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ(فتح،29)؛محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند نسبت به کفار بسیار سخت گیر و سازش ناپذیرند و لیکن میان خودشان بسی دلنرم و مهربانند.
- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَی أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (مائده،51)ای مومنان یهودیان و مسیحیان را که(در مقابله با شما)دوست و هوادار یکدیگرند، به دوستی نگیرید؛ و هر کس از شما آنان را دوست گیرد، جزو آنان است؛ الله ستمکاران را هدایت نمی کند
- یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء»(ممتحنه،1)ای مومنان دشمن من و دشمن خودتان را دوست مگیرید.
- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْأِیمَانِ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»(توبه،23) ای مومنان پدران و برادرانتان را اگر کفر را از ایمان خوشتر دارند، دوست مگیرید، و آنان که از شما ایشان را دوست گیرند آنانند که ستمکارند»
- لاتَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ»(مجادله،22)قومی نیابی که به الله و روز بازپسین ایمان داشته باشند و با کسانی که با الله و پیامبر او مخالفت می ورزند، دوستی کنند، ولو آن که پدرانشان یا فرزندانشان با برادرانشان یا خویشاوندانشان باشند.
آیات مذکور وروایات متعددی این اصل راموردتاکید قرارداده است ،چنانچه امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «مودّت و دوستی مومنان نسبت به یکدیگر، از بزرگترین شعبه های ایمان است، آگاه باشید که اصفیاءالله و برگزیدگان خدا کسانی هستند که برای خدا دوست می دارند و برای خدا کینه می ورزند و برای خدا نیز بخشش و عطا می کنند(کلینی،1365،ج2،ص102)
امام علی(ع) این اصل رانیکوشمرده ومی فرماید:«کُونا لِلظّالِمِ خَصْما و لِلْمَظْلومِ عَوْنا»،(نهج البلاغه،نامه47)دشمن ستمگران و طرفدار مظلومان باشید.
بنابراین اگر جنگی بین دوگروه قرارگیرداسلام طرفدار جریانی است که مظلوم واقع شده است،همچنان که امام خمینی با صراحت از عزم دولت ایران در دفاع از مظلومان می فرماید: ملت و دولت و مجلس و ارتش وسایر قوای مسلّح ایران که امروز با وحدت اسلامی و انسجام الهی صف واحد هستند مصمم اند که در مقابل هر قدرت شیطانی و متجاوز به حقوق انسانها بایستند و از مظلومان دفاع نمایند،و تا برگشت قدس و فلسطین به دامن مسلمین،ازقدس عزیز پشتیبانی نمایند(بیرکی داستانی،1381،ص50)
دین مبین اسلام جهت ایمن سازی محیط زندگی سفارشات متعددی دارد چنانچه امام علی در نهج البلاغه نامهای دارد به حارث همدانی میفرماید: «وَ اسْكُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ
الْمُسْلِمِینَ وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ»(نهج البلاغه، نامه 69) یعنی جای پرت خانه نساز. یعنی از جامعه دور نشو البته نه اینكه همه بیایند تهران ولی در روستا هم كنار مردم باش «فَإِنَّهَا
جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ» كه همانا محل تجمع مسلمین است و از محلههای كه بویی از اسلام و خیرات جامعه نبردهاند دوری كن مثل كسی كه میگوید من نه خانه
كسی میروم و نه كسی با من كاری دارد مثل بوته تیفی كه در كویر خودش میروید و خودش هم خشك میشود. (از محلههایی كه طاغوتیها و از خدا بی خبرها مینشینند دوری كن.
وهم چنین درتاریخ است میخواستند بیمارستان بسازند از زكریای رازی پرسیدند كجا بسازیم؟ فرمود چهار قطعه گوشت در چهار منطقه شهر آویزان كنید هر منطقهای دیرتر گوشت فاسد
شد آنجا هوا خنكتر است پس آنجا بیمارستان بسازید.
انالله واناالیه راجعون باعرض تسلیت درگذشت حضرت آیت الله شرعی به محضر امام زمان (روحی له الفداء)ومقام معظم رهبری وحوزه های علمیه خواهران سراسرکشور
طلاب عزیز بایدمتوجه باشند هرکدام ازاین بزرگواران برای مدارس علمیه خواهران نعمتی بزرگند که باازدست دادن آنها رحمت هاوبرکاتی ازماسلب می شود ازخدای سبحان طلب علودرجات برای آن عزیز داریم .باشدکه برسفره حضرت زهرا(س)مهمان شود ،چراکه ایشان عاشق بانوی دوعالم بود.
پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)رحمه للعالمین بود،درسیره نبوی باآن که قریش ومشرکان مکه ازآغاز ظهوراسلام تاآن روز درمورد مسلمانان ازهرگونه دشمنی ،مخالفت ،فشارفروگذارنکرده بودندوآن روز پیامبر اسلام قدرت هرگونه انتقام گیری داشت اعلام عفوعمومی کردوفرمود:من سخن برادرم یوسف رامی گویم :امروز برشماسرزنشی نیست خداشمارامی آمرزدواومهربان ترین مهربانان است برویدآزادشدگانید.میلادرسول رحمت مبارک
پژوهش صرف واکاوی آن چه دیگران رسیده اند نیست ،بلکه پژوخش دست یابی به افق های جدید حل معظلات موجودوپاسخ به سوالات جدید باروشی قابل قبول وکشف دیدگاههای مبهم عالمان گذشته که شفاف وروشن نیستندمی باشد
هفته پژوهش برپژوهش گران عرصه علوم انسانی مبارک
هفته وحدت بروحدت آفرینان عرصه جهادوشجاعت مدافعان حریم ولایت که درآزادسازی حلب درسوریه افتخارآفریدندمبارک
ویژگی پژوهش گرموفق تفکر طویل وعمیق النظر بودن است، تفکر ازویژگی های بهشتیان است امیر مومنان علی (علیه السلام)می فرماید:«من اکثر الفکر
فیما تعلم ،اتقن علمه وفهم مالم یکن یفهم » مفسرین ذکردرآیه کریمه «واذکروا الله کثیرا»رابه فکرتفسیرکرده اند.
پژوهش گران عزیز ،تقارن هفته پژوهش باهفته وحدت رابه فال نیک می گیریم تاازرهنمودهای حکیمانه رسول رحمت (صلی الله علیه وآله وسلم)به خوبی درس بگیریم.
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)من تفقه فی دین الله کفاه الله همه ورزقه من حیث لایحتسب (العلم والحکمه ،ص229)
میلاد رسول گرامی اسلام وامام جعفرصادق(علیهم السلام)برپژهش گران عزیز مبارک
شهادت مولی الموحدین امیر مومنان (علیه السلام)برمولایمان امام زمان(روحی له الفداء)وشیعیان حضرتش تسلیت باد
درشبهای قدرهمه به دنبال دلیل استجابت دعایندجواب زیبایی ازمرحوم میرزاجوادآقای ملکی تبریزی است ایشان می فرماید:«سالک به وعده خدای صادق الوعد گمان بدنبرد وبه جانم سوگندسر عدم استجابت دعای اخیارکه ظاهرا دیده می شود همین است …»
خواندن زندگی عرفا انسان رابه خوب زندگی کردن رهنمون می سازد
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)می فرماید: «لکل شی معدن ومعدن التقوی قلوب العارفین»برای هرچیزی معدنی است ومعدن تقوی قلوب عارفین است.
قرآن کتاب اندیشیدن است ،شکوفایی پیام های قرآن درپناه اندیشیدن آن است ،الهی بودن قرآن بدون تدبردرآن معلوم نخواهد شد
بدون تدبرنمی توان ازذخائر بی کران وپرخیروبرکت کلام خدا بهره ای جست چنانچه ؛درروایت است «لاخیرفی قرائه لیس
فیهاتدبر»(بحارالانوارج92ص211)
قرآن کتاب اندیشیدن است ،شکوفایی پیام های قرآن درپناه اندیشیدن آن است ،الهی بودن قرآن بدون تدبردرآن معلوم نخواهد شد
بدون تدبرنمی توان ازذخائر بی کران وپرخیروبرکت کلام خدا بهره ای جست چنانچه ؛درروایت است «لاخیرفی قرائه لیس
فیهاتدبر»(بحارالانوارج92ص211)